بازم دیر شد
سلام گل پسر خاله بازم اول از همه ببخشید که دیر اومدم بعدشم مامانیت و خاله زینب و ملیکا چند روز پیش اینجا بودند و واست از نزدیک خونه ما وسایل بهداشتی خریده بودند تازه مامانت یه لباس خیلی خوشگل هم واسه زن عمو خانمت خریده بود . دیروز هم زنگ زدم با مامانیت صحبت کردم و فهمیدم ایشون 2 ماه از مرخصی زایمانش و داره قبل از دنیا اومدن شما استفاده میکنه ! اگه میدونستم همچین کاری میخواد بکنه تمام سعی ام و میکردم تا منصرف شه ! من نمیدونم یعنی بعدش نمیخواد دیگه بره سر کار ؟ اگه بره شمای 4 ماهه رو کجا بذاره آخه خاله جون ؟ مگه بیای پیش خودم ! من که خیلی خوشحال میشم ولی فکر نکنم اون بابای خوش اخلاقت بذاره . مامانت میگفت همه ی وسایلت آماده است و کم کم می...