عاشورا
تا دیروز میگفتم فندقکوچولو ! حالا واسه خودت هندوونه ای شدی خاله ! ماشالله هزار ماشالله خوب تپل مپل شدیا ! خاله جون بابا محمدت رفته بروجرد . تا نرفته بود با مامان زهرا و خاله حانیه هر شب میرفتند کریمی .
به منم تعارف نمیکردند که باهاشون برم فقط یه بار گفتند که اون یه دفعه هم امیرپارسا تب داشت و نشد که برم. شنیدم تخت و کمد خوشگلی برات خریدند . ولی آخر سر نفهمیدم عکس گوزن داره یا زرافه ؟! هرکی یه چیزی گفت ! خودت خبر نداری چیه ؟ عیب نداره حالا بعدا با هم دقیق نگاه میکنیم خوشگلم این امیرپارسا خیلی بهونه میگیره نمیذاره بنویسم میرم بعدا با یه پست جدید برمیگردم. فقط یادت نداره فرشته کوچولو تو این ایام من و خیلی دعا کنی ها ! مواظب خودت و مامان گل ات هم باش. میبوسمت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی